این بار که عاشــق شــدم
دوســـتت دارم رو اصــلأ به زبــون نــمیــآرم
قربون صدقه رفتن که هیــچـی !
نگرانیامــم بـــروز نــمیـدم
وقتی حالش خوب نبود باهاش صحبت نمیکنم
و آرومش نمیکنم،بجاش میگم برو یه دوش بگیر بهتر میشی..
باهــاش هر جا و تو هر موقعیتی خاطره نمیسازم
تا اگه جدا شدیم خیابونای شهر عذابم ندن
به صداش عادت نمیکنم تا صداش نشه مرهم دلمو باعث ارامشم و تا چند وقت صداشو نشنوم دیوونه شم
سعی میکنم وقتی داره خودشو برام لوس میکنه
بحثُ عوض کنم تا صداش که یادم اومد دیوونه نشم
وقتی خواست قسم بخوره که تنهام نمیذاره،
انگشتمو میذارم رو لبش و میگم لازم نیست قسم بخوری ،
حرمت خدارو نشکون
خلاصه اصن بهش گیر نمیدم و پاپیچه کاراش نمیشم
انگار ن انگار
من تجربه کردم
تاوان اعتماد به بعضیا یه عمر ....